شکست هزارمین جام توبه
و دریده شد عهد و
گسسته شد رشته معرفت
و نهایت رنج و درماندگی
چیره شد بر قامت بیچارگی
و چنان خمیده گشتم که
توان راستی نیست
و چه بی نشان روزگاریست
شب بی روز ما
.......!!
وتاخواهد که طلوعی شود!
و بوی نوری آید
دوباره ظلمت چیره می شود وادامه مطلب...