سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در خوارى دنیا نزد خدا بس که جز در دنیا نافرمانى او نکنند و جز با وانهادن دنیا به پاداشى که نزد خداست نرسند . [نهج البلاغه]

سرگشته ترین

Powerd by: Parsiblog ® team.
من سرگشته هم از اهل سلامت بودم(چهارشنبه 87 مهر 3 ساعت 11:27 صبح )

شکست هزارمین جام توبه

و دریده شد عهد و

گسسته شد رشته معرفت

و نهایت رنج و درماندگی

چیره شد بر قامت بیچارگی

و چنان خمیده گشتم که

توان راستی نیست

و چه بی نشان روزگاریست

شب بی روز ما

.......!!

وتاخواهد که طلوعی شود!

و بوی نوری آید

دوباره ظلمت چیره می شود و

پرده خود را بر من می گستراند

و بیهودگان بیهوده در تلاش

برای رها شدن و  برای آزادی

برای پر کشیدن

  برای رؤیت نور

و همچنان در بند مانده

اسیریم اسیر

اسیر خود

و چه کسی رها خواهد

کرد مرا غیر من؟
و چه کسی دل سوز تر است

از من بر من غیر از او

ولی چرا من خود بر خود این همه

جفا روا می دارم

چه می شود مرا؟

خود کرده را تدبیر هست؟

من چه کنم؟

چگونه می توانم خود را نجات بدهم؟

من که در بندم

آه چه می شود مرا؟

زمان هایی هست که می روی

راه بی پایانی را که ازمقصد آن بی خبری

راه هایی بی انتها

و فقط تو یک مسافری

به هر سو می روی

شاید کور سویی ببینی

برای نجات

ولی به هر طرف که می نگری

سیاهی است و تباهی

سکوت است و بی امتدادی

و مانده ای چه کنی؟

دلم دردی که دارد با که گوید؟

گنه خود کرده تاوان از که جوید؟

و من اکنون نیازمند راهنما هستم

و اکنون برعقل نازنده خود

نامید شده ام

کیست که مرا یاری کند

و مرا نجات دهد از خودم؟

ای وای بر من

خدا یا خیلی خسته شده ام

کمکم کن

یاری ام ده

بر پستی خود شرمنده ام

و از دوری تو شرمنده تر

چه کنم؟

ز عشقت سوختم ای جان کجایی؟

به ما گفتی بی سر و سامان کجایی؟


» سرگشته
»» نظرات دیگران ( نظر)


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
دنیای حیلت ساز
نسیان وفا
چه خوشست حال مرغی
گذر عمر
گدای کاهل
نسیان دل
و ای عشق دریاب مرا
نیرنگ شیرین
مکر مکاره
و اذا زلزله الارض
گردش دوران
[عناوین آرشیوشده]
 RSS 
 Atom 

بازدیدهای امروز: 16  بازدید
بازدیدهای دیروز: 22  بازدید
مجموع بازدیدها: 196987  بازدید
[ صفحه اصلی ]
[ وضعیت من در یاهو ]
[ پست الکترونیک ]
[ پارسی بلاگ ]
[ درباره من ]

سرگشته ترین
سرگشته
این نهانخانه آنچه در دل و روح من است برای حضرت دوست می برد تا بر من نظر فرماید یارب نظرت از ما بر نگردد.
» آرشیو یادداشت ها «
یک نامه به دوست
حیرانی
سرگشته
خط امان از مولا
کریمان جان فدا ی دوست کردند
تاکی؟
لَو عَلِمَ المُدبِرونَ کَیفَ ...
من سرگشته هم از اهل ...
من بودم آن مرغ باغ
خاطرات عمر رفته
چشم داشت
آیین مستان
نه طریق دوستانست و نه ...
گنه خود کرده تاوان از که جوید؟
جای آن دارد که چندی..
یا ایها الانسان ما غرک
امشب به ...
چرا ننالم؟
تنها ماندم تنها رفتی
امروز حافظ پیام بده
گاهی زود دیر می شود
رؤیای خاموش
خوشا دمی
فخر به خدا
سر ایمانم چو بید می لرزم
ندا از دلبر آمد غبار از دل زدودم
بالی بگشاییم سوی تو آییم
به کجا ها برد این امید ما را؟
تو چنان دردل من رفته که..
حلقه زنجیر جفا
نقش خیال
غبار دل زنگار گرفته
گر شکند دل مرا ...
سفر بخیر
و نه دیگر هیچ
گنج نهان دل
غارتگر دل
لاابالی چه کند دفتر دانایی را؟
نماز مستان
باز یاران طریقت سفری در..
زمان فراق
بنده کیست؟
گنهست برگرفتن نظر از چنین ..
درمانده عشق
مقصر منم یا دل؟
غفلت
انسان جاهل
بهار سوگوار
مرا در یاب
از جاهل زجفا چه آید؟
پریشانی
ای بارون...
دوش دور از رویت ای جان
آهنگ سفر
دنیای فریبکار
مرا وقتی دلی بود
دلتنگی یا هوس
نفس بریده
حکایت انتظار
خاکستر نشین
مهمان ناخوانده
مبارک سحر و فرخنده شب
جهل مرکب
شرک تقوا نام
چشم شب پیمای من
یاداشت بی نام
برهوت واماندگی
ناگفتنی
دوش می آمد و ..
خیال
بگذار تا ببینم که
خسته
نفس کج اندیش
آهسته برو
بیچارگی
حس سرد
آه از درد ملامت
توشه
ستمکار
تباهی خرد
باد صبا
مسلخ عشق
برهوت
باقی بی حاصلی بود
چون گدا کاهل بود
زمستان 90
بهار 91
» موسیقی وبلاگ «
» اشتراک در خبرنامه «