سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چشمها، پیش قراولان دلهایند . [امام علی علیه السلام]

سرگشته ترین

Powerd by: Parsiblog ® team.
نفس بریده(شنبه 88 مرداد 3 ساعت 8:1 عصر )

تو ای غافل ز یزدان رفتن را خطا تا کی؟              قصور و مردم آزاری و تزویر و ریا تا کی؟
زمانی است طولانی که فریب می دهم خود را به پوچی . زمانیست دراز که بی هدف سرگشته و حیرانم و عمر گرانمایه را به حد اسفل  در واهی و بطلان سپری می کنم
چه می شود کرد؟ روزها می گذرد و هر روز به گمان فردایی بهتر به شب می رسد و فردایی بدتر از امروز فرا می رسد و من مغبون تر از هر روزم؟ انتهای این ره به کجاست؟
بیم آن است فردایی رسد که دیگر گمانی بر آن نباشد و بازگشتی برای جبران آن فرداها
هر شب به گمان و اندیشه تحولی در فردای واهی و انقلابی در درون. دیده بر هم می نهم ولی هنوز  فردای واهی نرسیده است شاید فردایی نباشد؟
و باز در طلوعی نو به غروب می نگرم و به چه خوش باورانه می انگارم که تا غروب فرصتی هست برای جبران و برای پاسخ و...؟
ظلمت نفسی. من ظلم می کنم در حق خود و ستم روا می دارم در حق کسانی که بر گردن من دینی دارند!! چگونه خواهم توانست پاسخی بر آنان داشته باشم؟ این جواب عاقبتی خواهد داشت سنگین!
گیرم که باریتعالی از حق خود گذرد با خلق چه میکنی؟
آنچنان در مرداب دنیوی غرقه گشته ام که تعفن آن نابینا و ناشنوا یم کرده است
نمی دانم چرا هم کور گشته ام هم کر؟
بار پروردگارا از تو می خواهم مرا نجات دهی و از تو طلب رحمت و بخشش دارم
از درگاهت ملتمسانه درخواست می کنم که مرا باعث و ارتباط دوستانت قرار ده و من وسیله ای نباشم جهت نزدیکی دوستانت به شیطان و دوری از رحمت بی کرانه تو
و من را دور کن از دریوزگی شیطان
پروردگارا یاری کن تا ازین بی آبرویی و بی حیثیتی که باعث دوری من از تو می شود رهایی یابم  و به من قدرتی و نیرویی عطا کن که غیر تو برای دگری کمر خم نکنم  و اراده ای محکم در من قرار ده و قدم هایم را مستحکم تر کن که برای رضای تو گام بردارم
ای ذات باری تعالی در درماندگی خود مانده ام به من راه رستگاری را نشان بده
به من راه نجات ازین فلاکت را آشکار کن
دیگر وا مانده ام

اسب نفس بریده را طاقت تازیانه نیست


» سرگشته
»» نظرات دیگران ( نظر)


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
دنیای حیلت ساز
نسیان وفا
چه خوشست حال مرغی
گذر عمر
گدای کاهل
نسیان دل
و ای عشق دریاب مرا
نیرنگ شیرین
مکر مکاره
و اذا زلزله الارض
گردش دوران
[عناوین آرشیوشده]
 RSS 
 Atom 

بازدیدهای امروز: 21  بازدید
بازدیدهای دیروز: 26  بازدید
مجموع بازدیدها: 196549  بازدید
[ صفحه اصلی ]
[ وضعیت من در یاهو ]
[ پست الکترونیک ]
[ پارسی بلاگ ]
[ درباره من ]

سرگشته ترین
سرگشته
این نهانخانه آنچه در دل و روح من است برای حضرت دوست می برد تا بر من نظر فرماید یارب نظرت از ما بر نگردد.
» آرشیو یادداشت ها «
یک نامه به دوست
حیرانی
سرگشته
خط امان از مولا
کریمان جان فدا ی دوست کردند
تاکی؟
لَو عَلِمَ المُدبِرونَ کَیفَ ...
من سرگشته هم از اهل ...
من بودم آن مرغ باغ
خاطرات عمر رفته
چشم داشت
آیین مستان
نه طریق دوستانست و نه ...
گنه خود کرده تاوان از که جوید؟
جای آن دارد که چندی..
یا ایها الانسان ما غرک
امشب به ...
چرا ننالم؟
تنها ماندم تنها رفتی
امروز حافظ پیام بده
گاهی زود دیر می شود
رؤیای خاموش
خوشا دمی
فخر به خدا
سر ایمانم چو بید می لرزم
ندا از دلبر آمد غبار از دل زدودم
بالی بگشاییم سوی تو آییم
به کجا ها برد این امید ما را؟
تو چنان دردل من رفته که..
حلقه زنجیر جفا
نقش خیال
غبار دل زنگار گرفته
گر شکند دل مرا ...
سفر بخیر
و نه دیگر هیچ
گنج نهان دل
غارتگر دل
لاابالی چه کند دفتر دانایی را؟
نماز مستان
باز یاران طریقت سفری در..
زمان فراق
بنده کیست؟
گنهست برگرفتن نظر از چنین ..
درمانده عشق
مقصر منم یا دل؟
غفلت
انسان جاهل
بهار سوگوار
مرا در یاب
از جاهل زجفا چه آید؟
پریشانی
ای بارون...
دوش دور از رویت ای جان
آهنگ سفر
دنیای فریبکار
مرا وقتی دلی بود
دلتنگی یا هوس
نفس بریده
حکایت انتظار
خاکستر نشین
مهمان ناخوانده
مبارک سحر و فرخنده شب
جهل مرکب
شرک تقوا نام
چشم شب پیمای من
یاداشت بی نام
برهوت واماندگی
ناگفتنی
دوش می آمد و ..
خیال
بگذار تا ببینم که
خسته
نفس کج اندیش
آهسته برو
بیچارگی
حس سرد
آه از درد ملامت
توشه
ستمکار
تباهی خرد
باد صبا
مسلخ عشق
برهوت
باقی بی حاصلی بود
چون گدا کاهل بود
زمستان 90
بهار 91
» موسیقی وبلاگ «
» اشتراک در خبرنامه «