برهوت.
تنهایی ..
عطش ...
در این وادی سرابی می بینم سرسبز
شتابان به سویش
دورتر می شود و دست نیافتنی تر
و من
بیشتر در عالم خاک فرو می روم
موذیانه بر من عشوه انگیزی می کند
دنیای فریب کار شیرنی لذتهایش را می نمایاند
حریص به سویش شتاب می کنم
بی بدیل من!
راهنمایم باش
چشمانم را از غبار پاک گردان تا حقیقت تو را در یابم
هر چند این سرکش باز به سرابی از تو رو می گرداند
آیا مجالی خواهد بود که سر از مجاز برگردانم
یا بیشتر در فرش خاک فرو خواهم رفت ؟