سفارش تبلیغ
صبا ویژن
محبتت به چیزی، کور و کر می کند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

سرگشته ترین

Powerd by: Parsiblog ® team.
نماز مستان(سه شنبه 87 بهمن 8 ساعت 2:41 عصر )

چو نماز شام هر کس بنهد چراغ و خوانی
منم و خیال یاری غم و نوحه و فغانی

چو وضو ز اشک سازم بود آتشین نمازم
در مسجدم بسوزد چو بدو رسد اذانی

رخ قبله
ام کجا شد که نماز من قضا شد
ز قضا رسد هماره به من و تو امتحانی

عجبا نماز مستان تو بگو درست هست آن
که نداند او زمانی نشناسد او مکانی

عجبا دو رکعت است این عجبا که هشتمین است
عجبا چه سوره خواندم چو نداشتم زبانی

در حق چگونه کوبم که نه دست ماند و نه دل
دل و دست چون تو بردی بده ای خدا امانی

به خدا خبر ندارم چو نماز می
گزارم
که تمام شد رکوعی که امام شد فلانی

پس از این چو سایه باشم پس و پیش هر امامی
که بکاهم و فزایم ز حراک سایه بانی

به رکوع سایه منگر به قیام سایه منگر
مطلب ز سایه قصدی مطلب ز سایه جانی

ز حساب رست سایه که به جان غیر جنبد
که همی
زند دو دستک که کجاست سایه دانی

چو شه است سایه بانم چو روان شود روانم
چو نشیند او نشستم به کرانه دکانی

چو مرا نماند مایه منم و حدیث سایه
چه کند دهان سایه تبعیت دهانی

نکنی خمش برادر چو پری ز آب و آذر
ز سبو همان تلابد که در او کنند یا نی

 

 

 


» سرگشته
»» نظرات دیگران ( نظر)


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
دنیای حیلت ساز
نسیان وفا
چه خوشست حال مرغی
گذر عمر
گدای کاهل
نسیان دل
و ای عشق دریاب مرا
نیرنگ شیرین
مکر مکاره
و اذا زلزله الارض
گردش دوران
[عناوین آرشیوشده]
 RSS 
 Atom 

بازدیدهای امروز: 0  بازدید
بازدیدهای دیروز: 71  بازدید
مجموع بازدیدها: 200165  بازدید
[ صفحه اصلی ]
[ وضعیت من در یاهو ]
[ پست الکترونیک ]
[ پارسی بلاگ ]
[ درباره من ]

سرگشته ترین
سرگشته
این نهانخانه آنچه در دل و روح من است برای حضرت دوست می برد تا بر من نظر فرماید یارب نظرت از ما بر نگردد.
» آرشیو یادداشت ها «
یک نامه به دوست
حیرانی
سرگشته
خط امان از مولا
کریمان جان فدا ی دوست کردند
تاکی؟
لَو عَلِمَ المُدبِرونَ کَیفَ ...
من سرگشته هم از اهل ...
من بودم آن مرغ باغ
خاطرات عمر رفته
چشم داشت
آیین مستان
نه طریق دوستانست و نه ...
گنه خود کرده تاوان از که جوید؟
جای آن دارد که چندی..
یا ایها الانسان ما غرک
امشب به ...
چرا ننالم؟
تنها ماندم تنها رفتی
امروز حافظ پیام بده
گاهی زود دیر می شود
رؤیای خاموش
خوشا دمی
فخر به خدا
سر ایمانم چو بید می لرزم
ندا از دلبر آمد غبار از دل زدودم
بالی بگشاییم سوی تو آییم
به کجا ها برد این امید ما را؟
تو چنان دردل من رفته که..
حلقه زنجیر جفا
نقش خیال
غبار دل زنگار گرفته
گر شکند دل مرا ...
سفر بخیر
و نه دیگر هیچ
گنج نهان دل
غارتگر دل
لاابالی چه کند دفتر دانایی را؟
نماز مستان
باز یاران طریقت سفری در..
زمان فراق
بنده کیست؟
گنهست برگرفتن نظر از چنین ..
درمانده عشق
مقصر منم یا دل؟
غفلت
انسان جاهل
بهار سوگوار
مرا در یاب
از جاهل زجفا چه آید؟
پریشانی
ای بارون...
دوش دور از رویت ای جان
آهنگ سفر
دنیای فریبکار
مرا وقتی دلی بود
دلتنگی یا هوس
نفس بریده
حکایت انتظار
خاکستر نشین
مهمان ناخوانده
مبارک سحر و فرخنده شب
جهل مرکب
شرک تقوا نام
چشم شب پیمای من
یاداشت بی نام
برهوت واماندگی
ناگفتنی
دوش می آمد و ..
خیال
بگذار تا ببینم که
خسته
نفس کج اندیش
آهسته برو
بیچارگی
حس سرد
آه از درد ملامت
توشه
ستمکار
تباهی خرد
باد صبا
مسلخ عشق
برهوت
باقی بی حاصلی بود
چون گدا کاهل بود
زمستان 90
بهار 91
» موسیقی وبلاگ «
» اشتراک در خبرنامه «