اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم
اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم
خیلی وقت شده که ازش دور شده ام
گویا فراموشش کرده ام
یا شاید ...
جایی خواندم
هر وقت یاد خدا می کنید بدانید او شما را یاد کرده است
یعنی او مرا به خود وا نهاده؟
از من دور باد...
اگراین گونه باشد
اگه مرا دمی به خود رها سازد
درین بیابان ...
درین برهوت...
من ناتوان چه خواهم کرد؟
چندی است دل و هوس ذکر مقدسش را ندارم
به گونه ای احساس افسرده گی دارم
از چنبره خود نمی توانم بیرون آیم
خودت چاره سازی
بیچارگی ام را چاره باش.