سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشمند هنگامی که نمی داند، از فراگرفتن خجالت نکشد . [امام علی علیه السلام]

سرگشته ترین

Powerd by: Parsiblog ® team.
نه طریق دوستانست و نه شرط مهربانى(دوشنبه 87 مهر 15 ساعت 9:54 صبح )

نه طریق دوستانست و نه شرط مهربانى
که به دوستان یکدل سر دست برفشانى
دلم از تو چون برنجد؟ که به وهم درنگنجد
که جواب تلخ گویى تو بدین شکر دهانى
نفسى بیا و بنشین، سخنى بگو و بشنو
که به تشنگى بمُردم بَرِ آب زندگانى
غم دل به کس نگویم که بگفت رنگ رویم
تو به صورتم نگه کن که سرایرم بدانى
عجبت نیاید از من سخنان سوزناکم
عجبست، اگر بسوزم، چو بر آتشم نشانى؟
دل عارفان ببردند و قرار پارسایان
همه شاهدان به صورت، تو به صورت و معانى
نه خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتم
همه بر سر زبانند و تو در میان جانى
اگرت بهر که دنیا بدهند، حیف باشد
وگرت بهر چه عقبى بخرند، رایگانى
تو نظیر من ببینى و بدیل من بگیرى
عوض تو من نیابم که به هیچ‏کس نمانى
نه عجب کمال حسنت که به صد زبان بگویم
که هنوز پیش ذکرت خجلم به بى‏زبانى
مده اى رفیق پندم که نظر برو فکندم
تو میان ما ندانى که چه مى‏رود نهانى
مزن، اى عدو، به تیرم که بدین قدر نمیرم
خبرش بگو که جانت بدهم به مژدگانى
بت من، چه جاى لیلى که بریخت خون مجنون؟
اگر این قمر ببینى، دگر آن سحر نخوانى
دل دردمند سعدى ز محبت تو خون شد
نه به وصل مى‏رسانى نه به قتل مى‏رهانى


» سرگشته
»» نظرات دیگران ( نظر)


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
دنیای حیلت ساز
نسیان وفا
چه خوشست حال مرغی
گذر عمر
گدای کاهل
نسیان دل
و ای عشق دریاب مرا
نیرنگ شیرین
مکر مکاره
و اذا زلزله الارض
گردش دوران
[عناوین آرشیوشده]
 RSS 
 Atom 

بازدیدهای امروز: 21  بازدید
بازدیدهای دیروز: 8  بازدید
مجموع بازدیدها: 200606  بازدید
[ صفحه اصلی ]
[ وضعیت من در یاهو ]
[ پست الکترونیک ]
[ پارسی بلاگ ]
[ درباره من ]

سرگشته ترین
سرگشته
این نهانخانه آنچه در دل و روح من است برای حضرت دوست می برد تا بر من نظر فرماید یارب نظرت از ما بر نگردد.
» آرشیو یادداشت ها «
یک نامه به دوست
حیرانی
سرگشته
خط امان از مولا
کریمان جان فدا ی دوست کردند
تاکی؟
لَو عَلِمَ المُدبِرونَ کَیفَ ...
من سرگشته هم از اهل ...
من بودم آن مرغ باغ
خاطرات عمر رفته
چشم داشت
آیین مستان
نه طریق دوستانست و نه ...
گنه خود کرده تاوان از که جوید؟
جای آن دارد که چندی..
یا ایها الانسان ما غرک
امشب به ...
چرا ننالم؟
تنها ماندم تنها رفتی
امروز حافظ پیام بده
گاهی زود دیر می شود
رؤیای خاموش
خوشا دمی
فخر به خدا
سر ایمانم چو بید می لرزم
ندا از دلبر آمد غبار از دل زدودم
بالی بگشاییم سوی تو آییم
به کجا ها برد این امید ما را؟
تو چنان دردل من رفته که..
حلقه زنجیر جفا
نقش خیال
غبار دل زنگار گرفته
گر شکند دل مرا ...
سفر بخیر
و نه دیگر هیچ
گنج نهان دل
غارتگر دل
لاابالی چه کند دفتر دانایی را؟
نماز مستان
باز یاران طریقت سفری در..
زمان فراق
بنده کیست؟
گنهست برگرفتن نظر از چنین ..
درمانده عشق
مقصر منم یا دل؟
غفلت
انسان جاهل
بهار سوگوار
مرا در یاب
از جاهل زجفا چه آید؟
پریشانی
ای بارون...
دوش دور از رویت ای جان
آهنگ سفر
دنیای فریبکار
مرا وقتی دلی بود
دلتنگی یا هوس
نفس بریده
حکایت انتظار
خاکستر نشین
مهمان ناخوانده
مبارک سحر و فرخنده شب
جهل مرکب
شرک تقوا نام
چشم شب پیمای من
یاداشت بی نام
برهوت واماندگی
ناگفتنی
دوش می آمد و ..
خیال
بگذار تا ببینم که
خسته
نفس کج اندیش
آهسته برو
بیچارگی
حس سرد
آه از درد ملامت
توشه
ستمکار
تباهی خرد
باد صبا
مسلخ عشق
برهوت
باقی بی حاصلی بود
چون گدا کاهل بود
زمستان 90
بهار 91
» موسیقی وبلاگ «
» اشتراک در خبرنامه «