سلام بر او
جهان پیر است و بی بنیاد ازاین فرهاد کش فریاد
که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم
درستی همتای راستیست وهیچ نگهبانی بهترازآن نیست
جهان را باید حقیر دانست و پست تر ازخارو خاشاک پس از نیرنگش باید بگریخت زیرا او پیمانی که با شیفتگانش بسته بود شکست و رشته الفت را با فریفتگانش از هم گسست
زندگی یک سفر بیش نیست
پروردگارا تو در این سفر با من همراه باش و من از رنج راه به تو پناه می برم و از پریشانی جانکاه خود را به تو وامی گذارم دراین سفر با من همراه و یاری و نیز تویی که در میان یاران وبقیه ماندگاری
سپاس تو را که از راز هر چیزی آگاهی چه آغازها و پایانها
و اوست که از هر بینایی و شنوایی نسبت به همه اعلم است از درونها آگاهست هر آیینه که غربت و تنهایی به وحشت بیافکند و گرفتاری در مصیبت پیش آید ادامه مطلب...