خدا یا چه می توان کرد؟
چه کنم؟ چه می توانم کنم؟
من می خواهم از سیاهی دور شوم
از بی آبرویی نزد خودت و بندگانت
ازبی شرمی در محضر تو!
اما ....!!!! من در زنجیرم
این نفس اماره و زنجیر و من
چه خواهد شد؟ من و دیگران در تباهی خواهیم سوخت
من چشمانم را می بندم تا حقیقت را نبینم
این نور چشمان مرا آزار می دهد. زمانی که در تاریکی مطلق فرو می روی
و نوری نمایان می شود چشمانت را بر هم می نهی تا نبینی نور را
من چشمانم را بسته تا حقیقت را نبینم و لی افسوس گریزی نیست از واقعیت
این حقانیت چشمان آلوده مرا کور می کند
مرا آن ده که آن به